آن یک شب …

وزن پاهایش غیرقابل تحمل شده بود آرام آرام قدم برمیداشت شاید امروز می توانست بهترین روز زندگی اش باشد… آرزوئی که هر دختری دارد ……

بیشتر آن یک شب …

پیرمرد وپیرمرد – بخش 4 ـ عقاب در قفس

بخش سه را در این صفحه بخوانید پیرمرد  و پیرمرد بخش 4 – عقاب در قفس ـ من به خاطر تو گیر افتادم ، وگرنه…

بیشتر پیرمرد وپیرمرد – بخش 4 ـ عقاب در قفس

پیرمرد وپیرمرد – بخش 3 ـ غریبه ی عجیب

بخش دو را در این صفحه بخوانید پیرمرد  و پیرمرد بخش 3 – غریبه ی عجیب مانند همیشه در پارک نشسته بود به صبح فکر…