داستان دیدار مادرشب کریسمس بود اما پدر هنوز سرکار بودمانند همیشه کار مهم تر از هرچیزی بودماریا چهارپایه ای را به سختی جلوی پنجره آورد تا بتواند… علیرضا هزاره جولای 17, 2024 بیشتر
برگزیده داستان مداد رنگی سبزبا ذوق کودکانه اش مداد را روی کاغذ حرکت میداد وبا خود می خندید هرازگاهی دست از کشیدن برمیداشت وبه اطراف نگاه می کرد پدر… علیرضا هزاره نوامبر 5, 2023 بیشتر
برگزیده داستان هرمز بخش سوم(بخش دو را از اینجا بخوانید ) ده سال قبل … به نظر او این ماموریتی بی ارزش بود . هرمز جادو را فقط مناسب… علیرضا هزاره ژوئن 16, 2023 بیشتر
برگزیده داستان آن یک شب …وزن پاهایش غیرقابل تحمل شده بود آرام آرام قدم برمیداشت شاید امروز می توانست بهترین روز زندگی اش باشد… آرزوئی که هر دختری دارد …… علیرضا هزاره فوریه 11, 2023 بیشتر
برگزیده داستان پیرمرد وپیرمرد – بخش 4 ـ عقاب در قفسبخش سه را در این صفحه بخوانید پیرمرد و پیرمرد بخش 4 – عقاب در قفس ـ من به خاطر تو گیر افتادم ، وگرنه… علیرضا هزاره جولای 21, 2022 بیشتر
داستان سرنوشت دخترک علیرضا هزاره آوریل 27, 2020 No Comments بهترین داستان فارسیخریدداستانخریدکتابداستانداستان بلندداستان جذابدخترکرمانسرنوشتسرنوشت دخترکعلیرضا هزارهعلیرضاهزارهکتابکتاب الکترونیکیمرکزداستان مجموعه چند داستان پیرامون یک روز چند دختر بیشتر سرنوشت دخترک
برگزیده طنز مادربزرگ من فضایی است… علیرضا هزاره مارس 26, 2020 No Comments Alireza Hezarehبهترین داستان فارسیخنده دارداستانداستان خنده دارداستان طنزداستان کوتاهداستان مادربزرگطنزعلیرضا هزارهعلیرضاهزارهمادربزرگمادربزرگ عزیزمادربزرگ من فضایی استمادربزرگعزیزمتن بلندمتن کوتاه داستانی طنز برای مادربزرگان عزیز بیشتر مادربزرگ من فضایی است…
برگزیده داستان هرمز – بخش یک علیرضا هزاره فوریه 22, 2020 1 Comment The best persian storyبهترین داستان فارسیداستانداستان ادامه دارداستان بلندداستان جذابداستان کوتاهداستان هرمزداستانکسرگرمیعلیرضا هزارهعلیرضاهزارهمرکزداستانهرمز هرمز فرمانده ای باهوش می باشد که در سفرش اتفاق های غیر منتظره ای برایش می افتد بیشتر هرمز – بخش یک
ارتباط با ما تماس با ما علیرضا هزاره فوریه 8, 2020 ارتباط باماتماس باماداستان کوتاهعلیرضا هزارهعلیرضاهزاره ارتباط با نویسنده بیشتر تماس با ما
داستان پیرمردی روی صندلی علیرضا هزاره فوریه 6, 2020 No Comments بهترین داستان فارسیپیرمردی روی صندلیداستان بلندداستان کوتاهعلیرضا هزارهعلیرضاهزاره داستانی جذاب حول محور یک کافه بیشتر پیرمردی روی صندلی