وزن پاهایش غیرقابل تحمل شده بود آرام آرام قدم برمیداشت شاید امروز می توانست بهترین روز زندگی اش باشد… آرزوئی که هر دختری دارد ……
بیشتر آن یک شب …نویسنده: علیرضا هزاره
شاید …
به دیدارم بیا شاید غمی باشد میان این غم ، شاید که آدمی باشد به فکر دردهایت نباش ، شاید که حکمتی باشد به دور…
بیشتر شاید …پیرمرد وپیرمرد – بخش 4 ـ عقاب در قفس
بخش سه را در این صفحه بخوانید پیرمرد و پیرمرد بخش 4 – عقاب در قفس ـ من به خاطر تو گیر افتادم ، وگرنه…
بیشتر پیرمرد وپیرمرد – بخش 4 ـ عقاب در قفسپیرمرد وپیرمرد – بخش 3 ـ غریبه ی عجیب
بخش دو را در این صفحه بخوانید پیرمرد و پیرمرد بخش 3 – غریبه ی عجیب مانند همیشه در پارک نشسته بود به صبح فکر…
بیشتر پیرمرد وپیرمرد – بخش 3 ـ غریبه ی عجیبپیرمرد و پیرمرد – بخش 2 – بهزاد
بخش یک را در این صفحه بخوانید پیرمرد و پیرمرد بخش 2 – بهزاد مدت ها بود که صدای زانوهایش ورود به شصت سالگی را…
بیشتر پیرمرد و پیرمرد – بخش 2 – بهزادپیرمرد و پیرمرد – بخش 1 – پایان
پیرمرد و پیرمرد بخش 1 – پایان عرفان به آرامی چشمانش را باز کرد به قدری سردرد بود که چشم هایش تار می دید ،…
بیشتر پیرمرد و پیرمرد – بخش 1 – پایان۷ مزیت مطالعهی کتابهای داستان
“کتابها یار همیشگی شما هستند: اگر آنها را زمین بگذارید، برای همیشه منتظر شما خواهند ماند، به آنها توجه کنید و همیشه شما را دوست…
بیشتر ۷ مزیت مطالعهی کتابهای داستاندوستت دارم
نظاره گر درکنار پنجرهدست در دستشپا به پای هممی خندندچشم هایش می درخشدچه زیبا شدی امشبآرام برولذت ببرزندگی کنحواسم هستروزهایی ست که می نگرماز دور توراعشقت…
بیشتر دوستت دارممدت هاست
درافکارم غرق شده امتنها مانده امفکرهادارمراه هایی دارمچاره ها دارمدر رویایم غرق شده امپرواز میکنمدرمیان آرزوهایمرسیدهنرسیدهازیاد رفتهو شکستههمه و همهاینجا هستندتنها هستندمدت هاستکه از یاد…
بیشتر مدت هاستبه دیدار خدایم می روم
اشک هایم را برروی زمین میریزم در آن جاست منتظر است مدت هاست صبرش به سر آمده من هم همینطور دیگر کافیست اگر نمی آمد…
بیشتر به دیدار خدایم می روم