(بخش یک را از اینجا بخوانید) کمی تاریک بود اما آن موجود بزرگ وحشتناک به وضوح دیده می شد هرمز نگاهی به داریوش انداخت با…
بیشتر هرمز بخش دومبرچسب: ترس
سارا
طبق معمول در گوشه اتاقش زانوهایش را در بغل گرفته بود اتاق آرام بود سکوت کر کننده ای خانه را در بر گرفته بود کسی…
بیشتر سارا