نظاره گر درکنار پنجرهدست در دستشپا به پای هممی خندندچشم هایش می درخشدچه زیبا شدی امشبآرام برولذت ببرزندگی کنحواسم هستروزهایی ست که می نگرماز دور توراعشقت…
بیشتر دوستت دارمداستان های کوتاه و بلند فارسی نوشته علیرضا هزاره
نظاره گر درکنار پنجرهدست در دستشپا به پای هممی خندندچشم هایش می درخشدچه زیبا شدی امشبآرام برولذت ببرزندگی کنحواسم هستروزهایی ست که می نگرماز دور توراعشقت…
بیشتر دوستت دارم